در این مقاله میتوانید با احساسات پایهای که ممکن است حین معامله در شما بروز کنند، آشنا شوید، نحوه واکنش ذهن به آنها را بشناسید و یاد بگیرید که چگونه آنها را کنترل کنید.
در این مقاله میآموزید:
- چگونه احساسات میتوانند بر تفکر منطقی شما تأثیر بگذارند؟
- چه احساساتی ممکن است حین معامله تجربه کنید و این احساسات چگونه میتوانند رفتار معاملاتی شما را تحت تاثیر قرار دهند؟
- راهکارهایی برای کنترل احساسات حین معامله.
در عمق وجودمان هنوز غرایز حیوانی دارریم
مغز انسان یک اندام بسیار پیچیده است که همه چیز را در بدن ما کنترل میکند؛ از پلک زدن و حرکت جزیی اعضای بدن گرفته تا نحوه هضم و استفاده از مواد مغذی که از طریق غذا دریافت میکنیم. از این منظر، مغز انسان تفاوت زیادی با مغز حیوانات ندارد.
مطالعه احساسات در حیوانات موضوعی بحثبرانگیز است، اما این احساسات در گونههای زیادی از حیوانات شامل پستانداران، جوندگان، فیلها، اسبها، پرندگان، سگها، گربهها، زنبورها و خرچنگها مورد بررسی قرار گرفته است. مغز ما نقش مهمی در تبدیل تجربیات به احساسات دارد و این احساسات از مکانیسمهای پایهای که با تولید هورمونها هدایت میشوند، یا از طریق استفاده از حافظه برای پردازش تجربیات گذشته، شکل میگیرند.
برای ما انسانهای مدرن، این احساسات گاهی بر ضد ما عمل میکنند و ما را به انجام کارهای غیرمنطقی یا ناخواسته ترغیب میکنند.
احساساتی که میتوانند رفتار معاملاتی شما را تحت تاثیر قرار دهند
اگرچه ما فکر میکنیم بیشتر تصمیماتمان را بر اساس تحلیلهای دقیق و تفکر منطقی میگیریم، بسیاری از معاملهگران بخشی از تصمیمات خود را بر پایه احساسات میگیرند. همه ما روزانه احساسات مختلفی را تجربه میکنیم و برخی از این احساسات ممکن است در فرآیند تصمیمگیری ما، از جمله تصمیمات معاملاتی، نقش داشته باشند.
معاملهگرانی که کنترل بیشتری بر احساسات خود دارند، بیشتر قادر به گرفتن تصمیمات منطقی هستند و کمتر به احساسات خود وابسته میشوند.
معامله تحت تاثیر ترس
یکی از رایجترین احساساتی که یک معاملهگر در بازارهای مالی ممکن است تجربه کند، ترس است. هدف از معامله این است که معاملهای را به امید حرکت قیمت به سمت دلخواه انجام دهید، اما این همیشه به نتیجه نمیرسد. ترس زمانی شکل میگیرد که موقعیتهای معاملاتی به سمت ضرر میروند. در این مواقع، بسیاری از معاملهگران، حتی با وجود استراتژی دقیق، تصمیم به اقدام ناگهانی میگیرند.
برخی تصمیمات ناشی از ترس عبارتند از:
- خودداری از ورود به معامله به دلیل احتمال زیان.
- باقی ماندن در یک معامله زیانده به دلیل هزینه و زمانی که برای آن صرف شده است (اثر هزینههای از دست رفته).
- عدم بستن معامله زیانده به امید بازگشت قیمت.
- بستن معامله بهصورت زودهنگام به دلیل ترس از دست دادن سود کسب شده.
برای کنترل ترس، شناخت منشاء آن و پایبندی به استراتژی معاملاتیتان بهترین راهکار است.
معامله تحت تاثیر طمع
طمع یکی دیگر از احساسات رایج در میان معاملهگران است. افراد در ابتدا به امید کسب سود و تامین آیندهشان وارد معامله میشوند، اما چگونه میتوان فهمید که سود کافی به دست آمده است؟ این جنبه از طمع است که باعث میشود معاملهگران معاملههای خود را از دست بدهند.
نمونههایی از تاثیر طمع در معامله:
- باز نگهداشتن موقعیت بیش از حد، حتی پس از کسب سود مورد نظر.
- جابجایی سطح حد سود (Take Profit) با حرکت بازار به نفع معاملهگر.
- استفاده بیش از حد از اهرم برای دستیابی سریع به سود یا معامله بیش از حد.
تنظیم نسبت ریسک به پاداش مناسب در استراتژی معاملاتی، به کنترل تصمیمات ناشی از طمع کمک میکند.
امید - نزدیکترین خویشاوند طمع و ترس
امید به خودی خود بیضرر و یک احساس مثبت بهنظر میرسد. اما در معاملهگری، اگر این امید بر پایه منطق نباشد، ممکن است به زیانهای شدیدی منجر شود. امید اغلب همراه با ترس یا طمع ظاهر میشود. این ترکیب حتی خطرناکتر است زیرا اغلب استراتژی معاملاتی دقیقی را نادیده میگیرد و معامله را به شرطبندی احساسی تبدیل میکند.
معامله ناشی از حسرت
در معاملهگری، حسرت اجتنابناپذیر است، بهویژه زمانی که استراتژی معاملاتی بسیار دقیقی برای خود تنظیم کردهاید و با جریان حرکت نمیکنید یا برای باز کردن موقعیت صبر میکنید. نمونههایی از حسرت شامل: «چه میشد اگر آن معامله را انجام میدادم؟» یا «آن فرصت بزرگ را از دست دادم چون مطمئن نبودم که میخواهم ریسک را بپذیرم!»
ترس از دست دادن (FOMO) و حسادت
چند بار شنیدی یا فکر کردی: «ای کاش در سهام اپل سرمایهگذاری کرده بودم؟»
فرصتها میان و میرن و شناسایی اونا خیلی سخته. طبیعیه که بعد از اینکه بقیه معاملهگرها سود کسب میکنن، یه جور حس اضطراب یا حسادت بهت دست بده، اما نباید اجازه بدی که این احساسات، تصمیمهای تو رو تحت تأثیر قرار بدن و تو رو وادار به ورود به بازی کنن، در حالی که بازی قبلاً انجام شده.
محافظت از نفس(غرور) در معاملهگری
بسیاری از افراد، بهویژه افراد موفق، فکر میکنند که باهوش بودن بهتنهایی برای موفقیت در معاملهگری کافی است. آنها انتظار دارند که در معاملهگری به همان اندازه موفق باشند که در سایر حوزهها بودهاند. اما واقعیت این است که حتی افراد باهوش نیز گاهی تصمیمات اشتباه میگیرند. با این حال، همچنان توقع دارند که همیشه «درست» باشند. معاملهگرانی که چنین دیدگاهی دارند، اغلب با ناتوانی در پذیرش اشتباهات خود دچار سردرگمی میشوند و فراموش میکنند که معیار اصلی موفقیت در معاملهگری، سودآوری است نه حقانیت.
هیچ اهمیتی ندارد چقدر تلاش کنی، گاهی ضرر خواهی کرد و پول از دست خواهی داد. آنچه اهمیت دارد این است که استراتژیای داشته باشی که در نهایت بیشتر سودآور باشد تا زیانده. این معیار واقعی موفقیت یک معاملهگر است.
خطر معاملهگرانی که به نفس خود اجازه دخالت میدهند این است که ممکن است با دیدن ضررهای خود دلسرد شوند، چرا که پذیرش شکستها برای آنها سخت است.
رفتارهای ناشی از غرور در معاملهگری:
- انجام معامله با این فرض که استراتژی شما بدون نقص است.
- نداشتن استراتژی و دنبال کردن کورکورانه توصیهها یا حس ششم.
- سرمایهگذاری بیش از حد و خالی شدن حسابها بهراحتی.
- اعتماد به نفس بیش از حد و استفاده نکردن از ابزارهای مدیریت ریسک.
چگونه احساسات خود را هنگام معامله کنترل کنیم
کلید کنترل احساسات، پذیرش وجود آنها و بررسی انگیزهها از دیدگاهی دور است. همانطور که با برخی از این احساسات و نمود آنها آشنا شدی، حالا میتوانی از افتادن در دام غریزهها هنگام معامله جلوگیری کنی.
علاوه بر شناخت احساسات خود، اقدامات دیگری نیز میتواند به جلوگیری از تأثیر آنها کمک کند:
ایجاد استراتژی معاملاتی
استراتژی معاملاتی خود را ایجاد کن – ریسکپذیری و بازه زمانی معاملات را براساس مدتزمانی که میتوانی با احساسات ناشی از معامله کنار بیایی، تعیین کن. برخی از داراییها ریسک بیشتری دارند؛ آنهایی را انتخاب کن که با سبک معاملاتی و نسبت ریسک/پاداش تو همخوانی دارند. تصمیم بگیر که چقدر از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در معاملاتت استفاده کنی و از تکیه بر یک سیگنال پرهیز کن. اگر یک معاملهگر تکنیکال هستی، بهتر است که فقط به یک بازه زمانی و یک اندیکاتور تکیه نکنی.
حذف نویزهایی بازار
هنگامی که حواست توسط نویزهای بازار پرت میشود، بیشتر در معرض عمل تحت تأثیر احساسات قرار میگیری. سعی کن برخی از نویزها را فیلتر کنی تا تصویر واضحتری از بازار به دست بیاوری. از ابزارهای تکنیکال مانند میانگینهای متحرک استفاده کن تا نویز ناشی از نوسانات مقطعی قیمت کاهش یابد.
استفاده از منطق
یک قدم به عقب بردار و از خودت بپرس: «در حال حاضر چه احساسی دارم؟»، «آیا وضعیت فعلی من روی قضاوتم تأثیر گذاشته؟». روی احساسات خود تمرکز کن. شناختن احساسات و نامگذاری آنها اولین قدم برای کنترل آنها و استفاده از تفکر منطقی است که کمک میکند احساسات را کنار بگذاری. همیشه از خودت بپرس که آیا تصمیم بر اساس واقعیت و دادهها است یا بر اساس احساسات.
تأثیر احساسات بر بازارها
حرکات بازارها ممکن است تحت تأثیر احساسات قرار بگیرند – معاملهگران به دنبال فرصتها هستند و به دنبال نقاط ورود میگردند، زیرا حس میکنند یک روند جدید در حال شکلگیری است.
به همین ترتیب، شرایط ژئوپلتیک، سیاست، بازارها و احساسات خبری نیز میتوانند با همان احساساتی که یک معاملهگر فردی تجربه میکند، تغذیه شوند، اما در مقیاسی بزرگتر.
در زمانهای نگرانی، بازارها به سمت داراییهای امنتر حرکت میکنند: معاملهگران اغلب از ارزهای فرعی یا نوسانی به ارزهای اصلی مانند دلار آمریکا (USD)، فرانک سوئیس (CHF) یا ین ژاپن (JPY) و حتی فلزات گرانبها مانند طلا و نقره روی میآورند.
از طرف دیگر، طمع گاهی اوقات در بازارهای کالاها خود را نشان میدهد. سازمانها، کشورها و شرکتها ممکن است تصمیم بگیرند عرضه کالاهای ارزشمند (مانند نفت خام، گاز طبیعی یا حتی الماس) را محدود کنند تا حداکثر سود را به دست آورند، فشار بر بازارها اعمال کنند یا حتی روایتهای ژئوپلتیک را تحت تأثیر قرار دهند.
نکات کلیدی
به عنوان انسان، ما دارای احساسات هستیم. اما وقتی نوبت به معاملهگری در بازارهای مالی میرسد، کنار گذاشتن احساسات معمولاً بهترین گزینه است، زیرا میتوانند بر قضاوت ما و سبک معاملاتیمان تأثیر بگذارند.
معمولترین احساساتی که یک معاملهگر ممکن است با آنها دست و پنجه نرم کند عبارتند از:
- ترس: میتواند مانع از ورود به یک معامله شود یا مانع از بستن یک معاملهی زیانده شود، به امید جلوگیری از ضرر بیشتر.
- طمع: میتواند به ادامهی باز نگه داشتن موقعیت منجر شود حتی وقتی که سود پیشبینیشده حاصل شده و ممکن است در معرض نوسانات قرار بگیرد.
- امید: میتواند به پیروی کورکورانه از توصیههای دیگران منجر شود.
- پشیمانی: میتواند باعث شود که ریسکهای بیشتری بپذیریم یا از استراتژی معاملاتی خود دوری کنیم، چون قبلاً به سود نرسیدهایم.
- نفس معاملهگر: میتواند به فرضیات اشتباه و تکیه بر شهود بدون استراتژی منجر شود و عدم توجه به مدیریت ریسک را به همراه داشته باشد.
یک نمونه از ترس را میتوان در انتهای روند نزولی مشاهده کرد؛ زمانی که قیمت یک دارایی بهسرعت کاهش مییابد و روند نزولی آغاز میشود، ترس به تدریج افزایش مییابد. وقتی قیمت همچنان کاهش مییابد، ترس به اوج میرسد، که در برخی موارد میتواند به عنوان یک شاخص مخالف (Contrarian Indicator) استفاده شود. کندلهای چکش در این وضعیت، که پس از یک روند نزولی شکل میگیرند، نشان میدهند که فعالیت فروشندگان قیمت را به سطوح پایین برده، اما در پایان جلسه، قیمت به سطح بالاتری نسبت به کف جلسه رسیده است.
اکنون که بیشتر با احساساتی که میتوانند مانع موفقیت شما در معاملهگری شوند آشنا شدید، میتوانید درباره عادات کلیدی معاملهگران موفق در فارکس بیشتر بدانید.